در هشتم مارس 1996 (1374) در پاريس نظريه اش درباره اسلام دمكراتيك را ـ به مثابه آنتي تز بنيادگرايي اسلامي ـ ارائه كرد.
به اعتقاد مريم رجوي، آن چنان كه در كتابش، « زن، اسلام، برابري» كه به زبان فارسي منتشر شده، توضيح ميدهد، ”اسلام دمكراتيك“ همان پيام اصيل محمد و رودرروي تلقي بنيادگرايانه ملايان از اسلام ميباشد و اختلاف اساسي ميان اين دو اعتقاد از روز اول مسأله آزادي بوده است.
وي ميگويد: مقاومت ما به دليل آن كه نيروي محوري آن، مجاهدين، معتقد به همين پيام است، پاسخ و آنتي تز بنيادگرايي اسلامي و تفكر ملايان حاكم بر ايران است. تفكري كه مبلغ ترور و كينه و شقاوت است و تحت نام اسلام يك ديكتاتوري مذهبي ايجاد كرده است.
به گواهي سنتهاي پيامبر و آيات صريح قرآن، اسلام، آزادي انسان و محترم شمردن انتخاب آزادانه انسان را يك پرنسيپ خدشه ناپذير ميداند..
ولايت فقيه كه حاكميت ملايان است، بر اجبار و اكراه و تبعيض بنا شده است. اسلام حقيقي چنين حاكميتي را رد ميكند و برخلاف تصوري كه آنها ايجاد كردهاند، از دمكراسي دفاع ميكند. زيرا رأي و انتخاب آزادانه را معيار مشروعيت ميشناسد.
مريم رجوي تأكيد دارد كه برخلاف ملايان كه قوانين ارتجاعي را به عنوان آنچه از جانب خدا تعيين شده، وانمود ميكنند، اصل اساسي در اسلام حاكميت مردم است. وآنها هستندكه قانونگذاري ميكنند.
او خاطرنشان ميكند كه اسلام اجبار و اكراه در پذيرش دين را رد ميكند و مردم را به بردباري و همزيستي صلحآميز با صاحبان اديان و عقايد ديگر مؤظف كرده است.
به اعتقاد مريم رجوي اصل برابري انسانها، از هر جنس، نژاد و مليت، از پايههاي اعتقادات اسلامي است.
همچنين رودرروي زنستيزي ملايان، اسلام مدافع برابري زن و مرد است.
او ميگويد: برابري انسانها، آزادي و حاكميت مردم، نه افكار ابداع شدة ما، بلكه تصريحات قرآن است. اما آنچه ملايان ميگويند برداشتهاي انحرافي و ساخته و پرداختة خود آنهاست.
مريم رجوي به ديناميزم اسلام و قرآن معتقد است. او ميگويد: ملايان تأكيد ميكنند كه قوانين و احكام اسلامي بايد عيناً به همان شكل 1400سال پيش اجرا شود. اما آيات قرآن نشان ميدهد كه احكام نبايد دگمهاي لايتغير تلقي شود، بلكه بايد با تغيير شرايط، جاي خود را به احكام جديدي بدهد كه براي پيشرفتهاي بشري و مقتضيات اجتماعي راه باز ميكند.
1 ـ بنيادگرايي اسلامي و ولايت فقيه، بدترين دشمن اسلام و حضرت محمد است.وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ [سوره 2 ـ آيه204]
2ـ اسلام دين آزادي است. آزادي مهمترين نقطه افتراق اسلام حقيقي و بنيادگرايي تحت نام اسلام است.
اسلام مدافع دمكراسي است. وشاورهم فيالامر[سوره2 ـ آيه159]
دين محترم شمردن انتخاب آزادانه انسان الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[سوره 39 ـ آيه 18]
3ـ اسلام تحميل دين را رد ميكند.
هركس آزاد است دين خود را آزادانه انتخاب كند. دين از دولت جداست
و پيروان مذاهب مختلف در برابر قانون برابرند. قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ [سوره3 ـ آيه64]
4ـ اسلام مدافع حقوق بشر است. حيات هر انسان به اندازه حيات تمام انسانها ارزش دارد. وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا [سوره 5 ـ آيه32]
اعلاميه جهاني حقوق بشر و موازين جهان شمول آن در راستاي پيام رحمت و بردباري اسلام است.
5ـ اسلام دين برابري زن و مرد است. نخستين ايمان آورنده به اسلام، خديجه كبري، الگوي جاودان رهايي و برابري است. برطبق پيام حقيقي اسلام زنان در رهبري سياسي جامعه بايد مشاركت برابر داشته باشند.
6ـ اصل برابري انسانها از هر جنس، نژاد، رنگ و مليت، از پايههاي اعتقاد اسلامي است.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ [سوره 49 ـ آيه13]
7ـ با اعتقاد به ديناميزم اسلام شريعت آخوندي و اجراي مقررات 1400سال پيش تحت نام اسلام را رد ميكنيم. آيات قرآن، دگمهاي لايتغير براي زندگي اجتماعي و اقتصادي مردم را رد ميكند. اسلام براي پيشرفت جامعه بشري و ارتقا مناسبات انسانها راه باز مي كند. سنگسار و ديگر مجازاتهاي عصر حجر ربطي به اسلام ندارد
8ـ اسلام قوانيني را كه توسط منتخبان مردم وضع شده باشد، محترم ميشمارد. اصل اجتهاد، برخلاف داعيه ملايان ترغيب كنندهٌ مشاركت عمومي در ادارة جامعه است.
9ـ هرگونه تحميلي به مردم بر ضد اسلام حقيقي است. چه در عبادتها، چه در شعائر و چه در پوشش. مجازات زنان به خاطر نپذيرفتن نوع خاصي از پوشش بر ضد اسلام است.
10ـ آپارتايد جنسي ملايان هيچ ربطي به اسلام ندارد. كما اين كه در مراسم حج زنان و مردان دوشادوش يكديگر بدون هيچگونه جداسازي در يك محيط گردهم ميآيند.
[كنفرانس ضد بنيادگرايي 6 سپتامبر 2008 ـ لوور پاريس]